باز هم کلمه ای دیگر که با Deb ساخته شده با بررسی آن به کلمات جدید دیگری می رسیم واین سلسله همینطور ادامه می یابد وما هم تا توان داریم انشاءالله ادامه می دهیم

deɪˈbɑːkl̩- Debacle-En- دیبآکیل، dəˈbɑːkl̩دِباکیل = افتضاح، سرنگونی، سقوط ناگهانی حکومت و غیره

معانی دیگر: شکست خورد کننده، هزیمت، آذرنگ، انهزام، دمار، افتالش (افتالیدن)، رسوایی، آبروریزی، (در رودیخزده و غیره) یخ شکنی (در هم - شکسته شدن و روان شدن یخ در اثر گرما و غیره)، یخ کافت، (روان شدن آب و یخ و چیزهای شناور دیگر با سرعت سیل آسا) آبتاز، تنداب

Debacle-Turk-دیباکیل- دِباکیل- دِباسیل= افتضاح، سرنگونی، سقوط ناگهانی حکومت و غیره، و.

Deb دِب یا دِپ=لگد، شوت، با پازدن(آیاق دِب= پا بزن، لگد بزن، بدو عجله کن، تند حرکت کن، راه برو)، بدو رفتن(دِب گیت= بدو برو، تند وسریع برو، در رو، فرار کن )و.- فعل امر دِبمک=لگد زدن، با پا زدن، شوت کردن، دفاع کردن، حرکت کردن، هزیمت کردن، دفاع کردن و در رفتن، و.

Dib ,Deb دِب، دیب یا دیپ deep= عمیق، ژرف، گود، عمقی، پایین، انتها، ته  و.- Debacle=دِباکیل=پایین آوردن، سقوط ناگهانی، به ته و ژرفا و عمق رساندن، .

Acle-اَکِل=فعل امر اَکِلمک=چیزی را با خود آوردن، آوردن، اتیان، با خود حمل کردن، رساندن، زادن، زاییدن، حکایت کردن، روایت کردن، نقل کردن

Acle آکیل-akil-akilli آکیللی=با عقل و شعور، دانا، هوشمند، با کله، سردار، سردمدار، حاکمیت و حاکم و حکم کننده (آکیلدارakildar =عاقل، حاکم، با درایت و هوشمند)- Debacleدِب آکیل=فرار حاکم، سرنگونی، سقوط ناگهانی حکومت و غیره-

Acle آکیل= عقل، خرد، دها، ذکاوت، فهم، معرفت، هوش، کله، مخ، خرد، خِرَد، دانایی، دانش، آگاهی، وحی،  و.

Acle – آکیل :Acآک یا آق= سفید، رو سفید، رنگ سفید، پاکی وصداقت، زلال و شفاف،  عاقل و با شعور(آک ساغغال=ریش سفید، هوشمند و عاقل (آق اِل=پاکدست، عقل و پاکی در دست)-( آک یوز= روسفید، آبرومند-) و.

-پاک=(پا = فوق العاده، بیش از حد، زیاد)فوق العاده سفید، بدون لک و بیش از اندازه سفید-

Ac- آک، آق فعل امر آکماکakmak یا آقماق، aqmaq، آکماقakmaq=جریان یافتن، سرازیر شدن، سرنگون شدن، ، از بالا افتادن یا ریختن، سر ریز شدن(سو باشیندان آکمک=آب سر ریز شدن)، حرکت کردن(اُنگ تاراپینا آکدی= به طرف او جریان یافت(حرکت کرد)، روانه شدن، بیشعور واحمق(آکماک یا آقماق آدام= آدم احمق)

 احمق یا آکماک، آقماق، و. (آکم یا آقم یا آحم=سفیدی، پاکی، عقل، شعور، صداقت و.)+ ریخته = عقل و شعور ریخته  و.- cle کِلَ=کله(کِله لی=با کله، با شعور)، سر، عقل و شعور، و.-

Debacle دِباسیل=حرکت تند و سیل آسا، (در رودیخزده و غیره) یخ شکنی (در هم - شکسته شدن و روان شدن یخ در اثر گرما و غیره)، یخ کافت، (روان شدن آب و یخ و چیزهای شناور دیگر با سرعت سیل آسا) آبتاز، تنداب-  Cle سیل= سیل

Bacle باسیل، باسیلی=شکست، حرمان، ناکامی، انحطاط، انخفاض، انهزام، مغلوبی، هزیمت، و.- باسیل= شکست بخور، و. فعل امر باسیلماقbasilmaq=فشار داده شدن، تحت فشار و زیر پا یا بدن له شدن( گورشدا باسیلماق= در کشتی شکست خوردن( در زیر و فشار حریف له شدن و شکست خوردن ) لگد مال شدن، زیر پا له شدن( آیاق باسیلماق)، شکست خوردن( دوشماندان باسیلماق = از دشمن شکست خوردن)– باسیلی(باسیللی)=شکست خورد، سرنگون شد، آبروش ریخت، شد، رسوا شدو. –باس فعل امر باسماق basmak، basmaq=قدم گذاشتن، پا گذاشتن،  زیر پا گذاشتن، شکست دادن، له کردن، فشار دادن، تحت فشار قرار دادن، لگد کردن، کردن، و.-

 باسیbasi یا base= قدمگاه، پایگاه، محل قدم گذاری، محل ، زیر پا، زیر و ته هر چیزی که در جایی قرار می گیرد، پایه، اساس، و.

ɒrəkl̩- Oracle-En- اُرآکیل- ɔːrəkl̩ اوراکیل= پیش گویی، دانشمند، وحی، الهام الهی

معانی دیگر: پند آدم پرخرد، پند شخص دانا، (در یونان و روم باستان) معبدی که در آن با خدایان تماس حاصل می شد، وحی گاه، الهام خدا، وحی دار گونه، آدم پرعقل و آینده بین، آدم پر خرد، ندای هاتف، وحی منزل، سروش

Oracle-Turk-اُر آکیل، اورآکیل= پیش گویی، دانشمند، وحی، الهام الهی، و.

O اُ=او،  هی، هو، خدا

O اِو=پیش، جلو، مقابل، رو برو، ستایش، نیایش، پرستش، تحسین، و . –اِومک=ستایش کردن، تحسین کردن، و. – Oracle اِوُراکِل یا اِوُرا گِل=برای ستایش و پرستش بیا

Or اِور یا اِوُرavor=برگشت، برگردان، تعبیر، پیشگویی،  تلقی، تفسیر، ترجمه، و.– فعل امرavormek اِوُرمک=برگشت دادن، برگرداندن، سرو ته کردن، ترجمه کردن، پیشگویی کردن- Oracle اِوُرکله= پیشگوی  دانا

Acle آکیل= عقل، خرد، دها، ذکاوت، فهم، معرفت، هوش، کله، مخ، خرد، خِرَد، دانایی، دانش، آگاهی، وحی،  حاکم(آکیلدار) و.- Oracle اَرآکیل=شخص دانشمند، شخص دانا- Oracleاُرا آکیل=وحی الهی، آگاهی خدا، الهام الهی

Or-er-ar اَر=چیز، فرد،شخص،مرد، و.

Or اور=جاده، راه، سبیل، سلک، صراط، گذرگاه، ممر، جا ، مکان، محل، منزل، معبر، روش، طور، گونه، متد، منوال، نحو، وجه، مذهب، مسلک، نحله، پیشه، حرفه، کار، عادت، خو، سبک، طرز، قاعده، قانون، هنجار Oracle اور آکیل=محل وحی، جایگاه وحی-   

Acle اَکِل=آورده، فعل امر اَکِلمک=چیزی را با خود آوردن، آوردن، نزول، اتیان، با خود حمل کردن، رساندن، زادن، زاییدن، حکایت کردن، روایت کردن، نقل کردن-Oracle-به راه بیار، راهنما، نزول وحی، جای نازل شدن وحی

کردن، ,شکست ,آکیل ,وحی، ,oracle ,فشار ,شکست خوردن ,سقوط ناگهانی ,ناگهانی حکومت ,سرنگونی، سقوط ,هوش، کله، ,سقوط ناگهانی حکومت ,خرد، خِرَد، دانایی، ,خ منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فلزیاب تهرانی درمان لکنت زبان هنر زندگی ارزان سرا