در ادامۀ کلمۀ Dig دِگ، دیگ را انتخاب کردم که با کلمات قبلی ارتباط دارد و کلمات بسیاری از این کلمه ساخته شده است که در آینده مورد بررسی قرار خواهیم داد

dɪɡ- Dig -En- دیگ، دِگ=کنایه، کاوش ، حفاری، حفر، کندن، کاوش کردن، فرو کردن

معانی دیگر: حفر کردن، (معمولا با: out) کندن و درآوردن، گودبرداری کردن، چال کردن، (معمولا با: up یا out) دریافتن، کشف کردن، کاویدن، کندوکاو کردن، زدن، سقلمه زدن، (امریکا - خودمانی) فهمیدن، دوست داشتن، توافق داشتن، متوجه شدن، نگاه کردن، (با: through یا into یا under) از راه کندن راه باز کردن، رد شدن، نقب زدن، (سخت) کار یا مطالعه کردن، سیخونک، سک، سکه، )عامیانه) کنایه، گوشه و کنایه، لغز، کاوش باستان شناسی، )جمع) حفریات (باستان شناسی(، محل این کاوش ها، )انگلیسی - عامیانه - جمع) محل سکنی، زیستگاه، مسکن، اقامت کردن، مخفف: گواریدن، هضم کردن

Dig –Turk- دیگ، دِگ= کنایه، کاوش ، حفاری، حفر، کندن، کاوش کردن، فرو کردن

Dig-دیگ=حفاری، حفر کردن، کندن، حفره، گودی،  دیگ(ظرف فلزی یاسنگی  تو رفته  و گود که در آن چیزی بجوشانند، محل درست کردن یا ریختن غذا)،

وگر دیگ معده بجوشد تمام --- دیگ بی گوشت در عدم بهتر(اوحدی)

Dik, Dig  دیگ یا دیک = قائم، راست، مستقیم، استوار، محکم، بلند و پابرجا، بلندی(دیکل یا دکل)- (دیگ (دیک) دور=بلندشو، راست بایست)-

Dig دِگ Deg،دِگ =گفته، سخن، زبان، گوشه کنایه ، سخن پرانی، - Demək= گفتن، و.- Degدِگ فعل امرDegmək دِگمک =لمس کردن، انگشت زدن، برخورد کردن، زدن، با کنایه و سخن یا زدن اذیت و آزار رساندن، برخورد، لمس، تماس، وصل،  زد و خورد، نیش و کنایه، و. - اونگا دِگ= اورا اذیت کن، به او نیش و کنایه بزن- دِگمه=دست نزن، لمس نکن، برخورد نکن، اذیت نکن، نزن، نیش و کنایه نزن- اِل دِگمه سین= دست نخوره،- احتمالاً با  دُکمه= دکمه، تکمه(تیکمه=الصاق، وصل، چسب، دوخت- تیکمک= دوختن و )، دگمه، کلید، گره  ارتباط دارد- اِلی دِگدی= دستش خورد، دستش لمس کرد، دستش تماس گرفت

Dig دِگ یا  دِک= سر براه، سربه زیر، درست، - دِگ یا دِک اُتور= سر به راه بشین، درست بشین- معمولاً این حرف وقتی به بچه ها گفته می شود که بچه در حال نشستن به همدیگر سیخونک می زنند، انگشت خود را به بدن یکدیگر می زنند، همدیگر را اذیت می کنند یا وُل می خورند

با – out- اوتدیگ=نفوذ کرده، داخل شده، نفوذ کردیم، داخل شدیم و. - أوتدیگ(مخفف أو گیتدیگ= جلو رفته، پیشروی،   – اوت= خروج(اوته گیت= خارج شو- أوته گِل= داخل شو، جلو بیا) – اینیمه اوتدی= به بدنم نفوذ کرد- اوته گیتمک= به بیرون رفتن، خارج شدن- أوتمک= نفوذ کردن، سوزش کردن، سرایت کردن، پیشروی کردن و.- اِتدیگ=کرده، انجام گرفته،  کردیم، انجام دادیم، و.-

با upیا اُپ Öp =فعل امر Öpmak -اُپمک= بوسیدن، دوست داشتن، توافق داشتن، همدیگر را درک کردن، فهمیدن و توجه به یکدیگر داشتن، محبت و دوستی داشتن- Öpdig- Öpdik اُپدیک= همدیگر را بوسیدیم، دوست شدیم، توافق کردیم، و.- اِل دِگیپ= دست زده شده، با دست تماس داشته، - دِگیپ= زده،

با through سور- Dig  through سوردیگ=حرکت، رانش، عبور، حرکت کردیم، راندیم، عبور کردیم، گذشتیم،- ماشین سوردیگ= اتومبیل راندیم- اوستینه سوردیگ= از رویش عبور کردیم، از رویش حرکت کردیم-

با  under اندر یا ایندِر=ایندردیگ=فرو رفته، حفرشده، داخل شده، کنده شده و.فرو بردیم، حفر کردیم، کندیم، نقب زدیم- ایچینه ایندردیگ= به داخلش فرو کردیم و.

با in این= دیگ این =تنه و بدنۀ بلند و تپه مانند(محل کاوشها)،  مستقیم به پایین، زیر تپه، برو به زیر و پایین - این = بدن، اندام، پی، ته، پایین، زیر، فرود، سقوط، و.- اینیم آغریا= بدنم درد می کند- این فعل امر اینمک= پایین رفتن، پیاده شدن، فرود آمدن، سقوط کردن، داخل شدن، فرو رفتن، و.- این دیگ= فرود آمده، ساکن شده، پیاده شده، فرود آمدیم، ساکن شدیم، پیاده شدیم، و.

معمولاً کاوشهای باستانی در تپه و یا بلندی ها صورت می گیرد چون خرابه های خانه ها در اثر عوامل طبیعی بعد از گذشت سالها زیر خاک دفن می شود و به صورت تپه هایی کوچک و بزرگ در بیابان یا زمین های هموار دیده می شود

با into اینته- ایین ته= خوردن کامل(تا ته)، گوارش، هضم غذا، و. اینته دیگ= خورده شده ، خوردیم،و.

کردن، ,کاوش ,کردیم، ,داخل ,داشتن، ,زدن، ,داشتن، توافق ,دوست داشتن، ,توافق داشتن، ,داخل شده، ,عبور کردیم، ,داشتن، توافق داشتن، ,دوست داشتن، توافق منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش دستگاه های تصفیه آب و هوا طراحی سایت ملی سایت وکیل زن در شیراز وبلاگ شخصی مهدی تقوی نوقابی موضوعات عمومی calliekycv85 homepage نظافت صنعتی شرکت خدماتی بازرگانی پایا بردیای ایرانیان دکتر ساسانی متخصص پوست و مو روان شناس بالینی