در این مبحث کلمۀ Gaberdine را مورد بررسی قرار می دهیم که بی ربط با کلمات قبلی نیست و به معانی کلمات جدیدی خواهیم رسید که بعداً بررسی خواهد شد.
ɡæbəˈdiːn- Gaberdine-En- گَبِدین-ɡæbəˈdiːn گِیبادین= پوشش، لباس، جبه، ردای بلند، گاباردین
معانی دیگر: کت گشاد (از پارچه ی زبر - به ویژه مرسوم در میان یهودیان قرون وسطی)
Gaberdine-Turk-گِیب ادین، گیبدین، گیبدُن=لباس بلند مردان ترکمن، لباس یا پوشش مورد استفاده، پوشش و لباس دینی، ردای بلند مذهبی، پوشش، لباس، ردای بلند، و.
Gab گِیب= به تن کرده، پوشش، پوشیده، پوشاک، لباس، ردا- اُل اولی زاد گِیب=او ردای بلندی پوشیده، او چیز بلندی پوشیده، او لباس بلندی پوشیده- گِیم=پوشیدنی، لباس، و.- گِی فعل امر گِیمِک= پوشیدن، به تن کردن، - کوینِک گِی= لباس یپوش، پیراهن بپوش،- داشینا بیر زاد گِیدیر= دورش یک چیزی بپوشان- کوینک گِیب گیت= لباس(پیراهن) بپوش(به تن کرده) برو
Gab - گاب، قاب، کاپ (cup)=حفاظ، پوشش و ظرف، جعبه، قوطی، بسته، جای چیزی، آنچه در آن چیزی نهند، فنجان، ظرف، کاسه، و.- بیر گاب(قاب) آش=یک ظرف پلو - گابا(قابا) سال= داخل ظرف بگذار، داخل جعبه بگذار – کِویش گابدا(قابدا)= کفش در جا کفشی است( کفش درداخل جعبه است)
Gaber گَبه، گابا، گابار(قَبه، قابا، قابار)= ،گابا، قابا فعل امر قاباماق، گاباماق gabamaq=دور و بر چیزی را پوشاندن، دور چیزی را محاصره کردن، در تنگنا و فشار قرار دادن، خفه کردن، عزا گرفتن، غصه دادن، توهین و ناسزا گفتن (مادر گابا( قَبه، قحبه)=نوعی فحش متداول به معنای:1- مادر به عزای تو بشینه2- مادرت را بپوشان( کنایه از اینکه مادرت بدون پوشش و عریان است)3- دور وبر مادرت افراد زیادی هستند(کنایه از روسپیگری، هرجایی، مورد توجه و نظر (جلب ، ، و. ) –
Gaber – گابر، قابِر(قاب) + اَر=قبر(آنجا که مرده را نهند) ، حفاظ و پوشش اشخاص و چیزها، ظرف
Gaber- گِیبِر=بپوش، می توانی بپوشی- ber بِرفعل امر بِرمِک= دادن، اجازه دادن، چیزی به دیگری دادن یا گرفتن- گیدیبر=برو، می توانی بروی- گیدیبرمک=رفتن، اجازه رفتن داشتن- ایبِر=بخور، می توانی بخوری، بفرست، می توانی بفرستی – ایبرمِک= خوردن، اجازۀ خوردن داشتن، فرستادن، اجازۀ فرستادن داشتن و.
Er اَر=چیز، شخص، فرد، مرد، جوانمرد، شوهر، و.
Din - diːn دین=دین، مسلک، آیین، مذهب، آرامش، سکوت، ساکت، و.
Din- diːn دین=ساکت شو، آرام بگیر، گریه نکن، سکوت کن، دین فعل امر دینماق=سکوت و آرامش یافتن، از گریه و زاری دست کشیدن، ساکت شدن، آرام شدن و.- دین آقلاما=ساکت شو گریه نکن-دیندار= آرامش کن، از گریه کردن و زاری باز دار، ساکت کن، ساکت کن، بکُش)- دین+دار(دار=تنگنا، فشار، و.) -دینداری(داری= دوای درد، دارو، مرحم زخم، و. )و.-دیندار فعل امر دیندارماق= به آرامش و سکوت دعوت کردن، ساکت کردن، گرفتن، ساکت کردن، کشتن،و.- همیشه لیک دین داردیم= برای همیشه ساکتش کردم، کشتم- همه زاد دان دین داردیم= از همه چی ساقطش کردم، همه چیزش را گرفتم- چاغانی دینداردیم= بچه را آرامش کردم (ساکتش کردم)- دینداردا= ساکتش کن دیگه- دیندارمایان=ساکتش نمی کنم
Din –دُن=لباس بلند ترکمنی، ردای بلند ترکمنی- دُن گِیب= ردای بلندی پوشیده
əˈdiːn- Erdine - اَدین یا اِدین، مورد استفاده، بکار گرفته شده، مورد استعمال، و. ادین = فعل امر ادینمک=مورد استفاده قرار دادن، بکار گیری کردن، بکار گرفتن، بکار بستن، انجام دادن، اجرا کردن. عمل کردن، و.
Erdine اَردین=مردان مذهبی، مردان دینی،و.
Erdine اِردین=ذوب شده، آب شده، وا رفته، شُل و ول شده، سست شده، مجاب شده و. Erd،Ərid،Erit اِرید- فعل امر اِریدمک=ذوب کردن، آب کردن، شُل و ول کردن، متقاعد کردن، راضی کردن، قبولاندن،- یاخ اِریدی=یخ آب شد، یخ ذوب شد- یاق اِریدی= روغن ذوب شد- من گپیمدن اِریدی= با سخنان من شُل و سست شد(مجاب شد، راضی شد، قبول کرد)
کردن، ,لباس ,ساکت ,مورد ,دادن، ,ردای ,بلندی پوشیده، ,قرار دادن، ,ساکت کردن، ,ردای بلندی ,ردای بلند منبع
درباره این سایت